دل نوشته ای کوتاه از سفاکی طالبان‏«‏پناهنده‏»‏
نوشته شده توسط : a.t.leskoklaye
زمانی که در کابل بود و نمایشگاه اتومبیل داشت، از طرف طالبان چند بار تهدید شد. او باید به بیگانگان ماشین نمیفروخت در غیر اینصورت......... او تهدیدها را نادیده گرفت و به کارش ادامه داد. تا اینکه پسر ده ساله اش ناپدید شد. چند روز پس از ناپدید شدن فرزندش،یک دستگاه موبایل به دستش رسید و از او خواسته بودند که خوب به عکسها و فیلمهای داخل تلفن نگاه کند.صحنه های اعدام پسرش به شیوه طالبانی، او را از نظر روحی شکست و بهم ریخت. به اتفاق همسر و دو فرزند دیگرش گریختند و در هلند تقاضای پناهندگی کردند.زنش در حین مصاحبه پذیرش پناهندگی ،با یکی از کارمندان سازمان مهاجرت گفت: آمیدوارم که طالبان، قبل از سربریدن فرزندم، لااقل یک لیوان آب به او داده باشند. مامور سازمان با تعجب پرسید: چرا؟ مادر آن فرزند با اندوه گفت: در افغانستان ، قبل از این که گوسفندی را بخواهند سر ببرند، برای اینکه کمتر درد بکشد، به او مقداری آب مینوشانند.


:: برچسب‌ها: ‏"‏سربریدن ,
:: بازدید از این مطلب : 1030
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: